پسر آدم آنچه بیش از خوراک روزانهات کسب نمودى در آن گنجور جز خود بودى . [نهج البلاغه]
چهارشنبه 87/1/14 ساعت 5:11 عصر
***سقایی
دو کوزه بزرگ داشت که هر کدام ازآن ها را از سر یک میله آویزان کرده و با آن ها
برای خانه ها آب می برد.در یکی از کوزه ها شکافی وجود داشت.بنابراین در حالی که
کوزه سالم همیشه حداکثر مقدار آب ممکن را به خانه ها می رساند واز این موفقیتش
خوشحال بود,کوزه ی شکسته تنها نصف این مقدار را حمل می کرد واز نقص
خود شرمنده وناراحت بود.
روزی کوزه شکسته به سقا گفت:من از تو به خاطر این
ضعفم معذرت خواهی می کنم.من شرمنده ام که نیمی از تلاش تو بی نتیجه ماند.سقا پاسخ
داد:در مسیر بازگشت بیشتر به اطرافت توجه کن.
کوزه ی شکسته با دیدن گل های زیبا غم خود را فراموش
کرد,اما پس
از رسیدن به مقصد ودیدن نیمه ی خالی خود باز هم ناراحت شد.
سقا با دیدن ناراحتی کوزه گفت:من از شکاف های تو خبر
داشتم واز آن ها استفاده می کردم.
نوشته شده توسط: Janatan
i ْلیست کل یادداشت های این وبلاگ
کارگشا
خدایا!
یا مقلب القلوب
بهار در راه است...
تنهایی...
[عناوین آرشیوشده]
خانه
:: کل بازدیدها :: :: بازدیدهای امروز:: :: بازدیدهای دیروز:: :: درباره خودم :: :: لینک به وبلاگ :: :: پیوندهای روزانه :: :: اوقات شرعی ::
:: لوگوی دوستان من ::
:: آرشیو :: از بهاران :: وضعیت من در یاهو:: :: خبرنامه ::
مدیریت
پست الکترونیک
شناسنامه
RSS
18220
31
12
دانشگاه علوم پزشکی قم [18]
[آرشیو(1)]
پاییز 1387
تابستان 1387
زمستان 1386
زمستان 1387